واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

سکوت هم گاهی حرف‌های زیادی دارد.

گاهی بیشتر از هزار کلمه می‌گوید، دل را می‌شوید و آرام می‌کند.

در دلِ سکوت، می‌توان فهمید چه چیزی مهم است، چه چیزی بی‌ارزش، و چه چیزی باید رها شود.
اگر یاد بگیری به سکوت گوش دهی، دنیا کمی لطیف‌تر و مهربان‌تر می‌شود.

🕊 نسرین ـ مانا ـ خوش‌کیش 🕊



برچسب‌ها: سکوت, ایمد, چشم انتظاری, مهربانی
[ سه شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

یادت نره… زندگی همین‌طوری آروم و بی‌صدا از کنارمون رد می‌شه، بی‌اون‌که بفهمیم کِی شروع شد و کِی تموم می‌شه. روزها یکی‌یکی میان، خسته‌تر از دیروز، و ما هنوز غرقِ کار و فکر و حساب و نگرانی، یادمون می‌ره چرا شروع کردیم، کی بودیم، چی می‌خواستیم.
آدم‌ها زیر فشارِ روزمرگی له می‌شن، بی‌اون‌که صدایی ازشون دربیاد. هرکدوم یه‌جور خودشونو جمع‌وجور می‌کنن، یکی با لبخند مصنوعی، یکی با سکوت. ولی تهِ دل همه یه خستگی هست که با هیچ خوابی در نمی‌ره. یه بغض بی‌دلیل، یه حسِ سنگینی که معلوم نیست از کجا میاد.

یادت نره وقتی سرت شلوغه، یکی اون گوشه دلت نشسته و منتظر یه کلمه مهربونه. منتظر اینکه فقط یه بار حالش رو بپرسی. شاید اونم زیر بار زندگی خم شده باشه، اما هیچی نگفته. چون دیگه یاد گرفته لبخند بزنه، مثل خودِ تو.

ما یادمون رفته آدمیم، نه ماشینِ انجام وظیفه. یادمون رفته دل داریم، خسته می‌شیم، می‌ترسیم. یادمون رفته زندگی فقط دویدن نیست، گاهی باید بایستی، نفس بکشی، و به خودت بگی: "من هنوز زنده‌ام".

اما چه راحت فراموش می‌کنیم. فراموش می‌کنیم دوست داشتن رو. فراموش می‌کنیم قدردان بودن رو. فراموش می‌کنیم آدم‌هایی رو که روزی همه دنیامون بودن.

فکر می‌کنیم همیشه وقت هست، همیشه فرصت جبران داریم. ولی یه روز بیدار می‌شی و می‌بینی دیگه دیر شده. کسی که باید بودی نیستی، کسی که باید می‌بود از کنارت، رفته.

زندگی قشنگه، ولی بی‌رحم هم هست. فرصت دوباره نمی‌ده، آدم‌ها رو برنمی‌گردونه. فقط جلو می‌ره، بی‌وقفه. و تو می‌مونی و انبوهی از "کاش‌ها" و "ای‌کاش‌ها" که هیچ‌وقت شنیده نمی‌شن.

می‌دونی دردناک‌ترین بخشش کجاست؟ اون‌جاست که خودت رو توی آینه نگاه می‌کنی و می‌بینی آدمی شدی که نمی‌شناسیش. همون که یه زمانی پر از شور و احساس بود، حالا با چشمای خسته و دل بی‌تاب فقط سکوت می‌کنه.

یادت نره زندگی کوتاه‌تر از اونیه که بخوای توی سکوت و بی‌محبتی بگذرونیش. خسته‌ای؟ باش. دلگیری؟ باش. ولی بی‌محبت نباش. مهربون باش، حتی وقتی دنیا باهات نامهربونه.

فشار زندگی همیشه هست، دل‌مشغولی همیشه هست، ولی آدم تا وقتی می‌تونه مهر بده، هنوز زنده‌ست.

بفهم که گاهی یه لبخند کوچیک، یه تماس کوتاه، یه احوال‌پرسی ساده، می‌تونه نجات‌دهنده باشه. شاید برای تو بی‌اهمیت باشه، ولی برای کسی، همه‌چیزه.

فراموش نکن… آدمی فقط یک‌بار زندگی می‌کنه، و فقط یک‌بار فرصت داره که "آدم" بمونه.

نسرین ـ مانا ـ خوش‌کیش / 1404



برچسب‌ها: روزمرگی زندگی, مهربانی, دل مشغولی و فراموشی, زنده بودن
[ چهارشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

پاییز که می‌رسد، هوا بوی تازگی می‌گیرد؛ انگار دنیا دوباره ورق می‌خورد. باران ریز و نم‌نم، بی‌آن‌که بخواهد، گرد و غبار کوچه‌ها را می‌شوید و برگ‌های زرد مثل دستمال‌های کوچکی روی زمین پهن می‌شوند. اول مهر است، روزی که لبخند و هیجان در چشم‌های کودکان برق می‌زند. کیف‌های نو روی شانه‌های کوچک‌شان سنگینی می‌کند، اما دل‌هایشان سبک و پر از رویا پرواز می‌کند.

حیاط مدرسه با صدای خنده‌ها و همهمه‌ی بچه‌ها دوباره زنده می‌شود؛ نیمکت‌های سرد کلاس گرم می‌شوند از حضورشان، و معلم با نگاهی سرشار از امید، صفحه‌ی سفید یک سال تازه را برای شاگردانش باز می‌کند.

پاییز، با همه‌ی غمِ عاشقانه‌ی برگ‌هایش، در روز نخست مهر چهره‌ای متفاوت دارد؛ مهربان و روشن. گویی تمام درختان، زردپوش شده‌اند تا جشن کوچکی برای کودکان بگیرند. باران نرم نرم روی شیشه‌ها می‌نشیند و در دل هر خانه، بوی چای تازه و کتاب نو پیچیده است.

اول مهر، تنها یک تاریخ نیست؛ شروع دوباره‌ای است. برای یاد گرفتن، برای ساختن، برای قدم گذاشتن به جهانی که هر سال ورق تازه‌ای به دفتر زندگی اضافه می‌کند.

نسرین(مانا) خوش‌کیش/1404 مهرماه



برچسب‌ها: پاییز و اول مهر, برگریزان, باران, مهربانی
[ سه شنبه یکم مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]


او چیزی نگفت. فقط چای آورد.
همان‌قدر که تلخ بود، گرم هم بود.
بعضی دوستت دارم‌ها، در فنجان پنهان‌اند.

مانا/1404



برچسب‌ها: مهربانی, همسر, دوستت دارم ها, عشق
[ دوشنبه هفدهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]


نخست دشمن بود.
ولی صدای گریه‌ی بچه را که شنید، زانو زد.
انسان، گاهی دلش جلوتر از مرزهاست.

مانا/1404



برچسب‌ها: انسانیت, مهربانی, مرز, جنگ
[ دوشنبه هفدهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

از ایستگاه که رفت، باران گرفت.
او زیر باران ایستاد، خیس شد، اما نرفت.
عشق، فقط همین بود: منتظر ماندن بی‌هیچ امیدی.

نسرین(مانا) خوش‌کیش/1404



برچسب‌ها: عشق, باران, مهربانی, امید
[ جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

لطفا در مورد زندگی شخصی آدم‌ها نظر ندهید، بدون خرد و اطلاع از زندگی‌شان. شما جای آن‌ها نیستید.
شما نمی‌دانید در مسیر پرپیچ‌وخم زندگی، چه چیزهایی را تجربه کرده‌اند.
عاطفه‌شان را زیر سؤال نبرید...
شاید آن لبخند کوتاه، نتیجه‌ی نبردی طولانی با درد بوده باشد.
شاید آن سکوت، فریادی باشد که هیچ‌وقت شنیده نشد.
شاید آن کسی که امروز در نگاه‌تان سرد و بی‌تفاوت آمده، شب‌ها با گریه به خواب می‌رود.

ما تنها رهگذریم در کوچه‌هایی که هیچ‌گاه از درونشان عبور نکرده‌ایم...
پس اگر ندانستیم، اگر درک نکردیم،
حداقل مهربان باشیم.
سکوت کنیم.
و آرزو کنیم...

آرزو کنیم که دل‌هایشان آرام باشد،
که خواب‌هایشان بی‌کابوس باشد،
که هیچ زخم کهنه‌ای دوباره باز نشود...
که عشق، به شکل‌های مختلف، دوباره در زندگی‌شان بتابد.

ما قاضی نیستیم.
ما نجات‌دهنده نیستیم.
ما فقط می‌توانیم انسان باشیم؛
با تمام معنایِ سکوت، احترام، و همدلی.

نسرین(مانا) خوش کیش/1404



برچسب‌ها: ندانستن, مهربانی, سکوت, صلح
[ پنجشنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

ما سه خواهر بودیم...
سه تکه‌ی دلِ مادرم، سه ضربانِ آرامِ زندگی.
یکی‌مان بزرگ‌تر، صبورتر، مثل درختی که همیشه سایه دارد برای همه.
یکی‌مان من، میانه‌رو، پلی میان آرامش و شور، میان گذشته و فردا.
و دیگری‌مان، ته‌تغاریِ ناز، آنکه خنده‌اش همیشه از ته دل است و دلش، روشن‌تر از آفتاب ظهر تابستان.

ما سه خواهر بودیم، اما بیشتر از خواهر؛
هم‌دل بودیم، هم‌درد، هم‌راز…
دست در دست هم، زندگی را آرام‌تر کردیم؛
غم‌های دنیا را نرم کردیم برای اطرافیان‌مان،
مثل مهربانی که از چشمه می‌جوشد، بی‌دریغ، بی‌ادعا.

ما عاشق هم بودیم.
هنوز هم وقتی دور همیم، انگار جهان آرام‌تر می‌چرخد،
آدم‌ها زیباتر می‌شوند، و زندگی…
زندگی شکلِ دل‌خواه‌تری می‌گیرد، وقتی سه‌تایی می‌خندیم.

مانا (عاشق خواهرها)/9 خرداد ماه 1404



برچسب‌ها: دختران_آفتاب, خواهرانه, مهربانی, زندگی_زیباست
[ جمعه نهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

مهربانی بی‌حد، گاهی چون شمشیری دو لبه می‌بُرد؛

هر بار که دل را بی‌پروا گشودم،

زخم‌های عمیق‌تری بر پیکر اعتمادم نشست.

مانا/89



برچسب‌ها: مهربانی, بی رحمی, برنده, زخم
[ سه شنبه بیست و نهم تیر ۱۳۸۹ ] [ ] [ مانا ] [ ]

مهربانی، نسیم بهاری است که غنچه‌های امید را می‌شکفاند؛ بارش محبت، دل‌ها را سبز و زندگی را زیبا می‌کند.

مانا/89



برچسب‌ها: امید, مهربانی, زندگی, محبت
[ دوشنبه دهم خرداد ۱۳۸۹ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...