واژه‌های ناتمام

واژه‌های ناتمام واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
بدون شرح... [ شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] بدون شرح... اولین یلدای بدون پدر: [ شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] خواب غفلت... خوابیده بودم... غافل غافل از اینکه باران سقف کلبه کوچک مرا نابود میکرد... و آه،فریادی از دور مرا میخواند: برخیز! باران ،رویاهایت را شست... [ پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] سادگی... ساده که میشوی همه چیز خوب میشود خودت غمت مشکلت غصه ات هوای شهرت آدمهای اطرافت حتی دشمنت [ پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] ترنُم احساس... کودک که بودم ؛ تاب بازی بهانه ی خنده های بلندم بود ؛ حالا که بزرگ شده ام چه بیتاب شده ام ... [ پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] تو حرفت را بزن... تو حرفت را بزن … چه کار داری که باران نمی بارد؟؟؟ اینجا سالهاست که دیگر به قصه های هم گوش نمی دهند دست خودشان نیست به شرط چاقو به دنیا آمده اند و تا پیراهنت را سیاه نبینند… باور نمی کنند چیزی از دست داده باشی.... [ پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] باران باش و... باران باش کسی به باران عادت نمی كند هر وقت بیاید دوست داشتنی است باز باران بارید، خیس شد خاطره ها، مرحبا بر دل ابری هوا، هر کجا هستی باش، آسمانت آبی، و تمام دلت از غصه دنیا خالی... [ پنجشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] سفر کرده... داشتیم ستاره می شمردیم.... داشتند از ماه بالا می رفتند... من ماندم به تماشای پاهای برهنه ام که نردبان آنها شده بود... آنها بالا رفتند و دستانم را رها کردند... پاهایم را سنگها سوزاندند ... اما سوزش قلبم بیشتر از آنها بود... حالا سالهاست از رفتن آنها گذشته است... من مشغول دلنوشته هایم شدم و... آنها سوار ماشین های مدل بالایشان در حال دور زدن در شمال هر جایی... مانا/۹۲ [ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] سئوالی به بزرگی دنیا... چندباریست که دخترک کلاس سومی که مادرش پزشک است، از من می پرسد: خاله تو نماز ممی خونی؟ چرا ناخنهات همیشه لاک زده است؟ هر بار از زیر سئوالش خواستم بدون جواب رد شوم. گفتم: شاید مسیحی باشم.... اما نتوانستم به او بگویم، عبادت فقط در خم و راست شدن با تن کثیف و گناه نیست... عبادت خدا یعنی بندگی او، عبادت خدا یعنی خدمت خالصانه به بندگانش است... بدون چشمداشت... عبادت بزرگ آفریننده جهان یعنی آرامش دادن و دست دیگران را گرفتن، تهمت نزدن، ریا نکردن،دل نشکستن،مهربان بودن، صبور بودن، سر دیگران کلاه نگذاشتن،عشق ورزیدن،............. خلاصه عبادت دنیا دنیای عشق ورزیدن به خداست........... مانا/۹۲ [ چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] مرد ... بیایید پارسی وار " زنها " را پاس بداریم این بار اگر زن ِ زیبارویی را دیدیم هوس را زنده به گور کنیم و خدا را شکر کنیم برای خلق این زیبایی زیر ِ باران ،اگر دختری را سوار کردیم ... جای شماره به او امنیت بدهیم او را به مقصد مورد نظرش برسانیم نه به مقصد مورد نظرمان هنگام ورود به هر جایی با لبخند بگوییم ، اول شما در تاکسی خودمان را به در بچسبانیم نه به او ! در مترو جای خود را به زنی بدهیم که ایستاده بیایید فارغ از جنسیت کمی مرد باشیم.... [ سه شنبه پنجم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] تنها ... یکی ناز می کنه یکی محبت می کنه.... اونی که ناز میکنه همیشه محبت می بینه اما اونی که محبت می کنه همیشه تنهای تنهاست !!! [ سه شنبه پنجم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] چقدر حرف داریم برای زدن!!! تا حالا براتون پیش اومده مغزتون پر کلمه باشه و نتونی بنویسی؟ اگه بگی و بنویسی شاید به بعضیها بر بخوره،بعضیها به خودشون بگیرند، بعضیها بگن جناح بندی کردی و .... خلاصه گاهی مغزم منفجر میشه و دلم می ترکه از اینکه یک جمله بنویسم... مثل سیر از گشنه خبر نداره، مثل سواره از پیاده خبر نداره مثل خیلی چیزای دیگه... مثل غم چشمهای دخترک همسایه... نگاه پسرک هرزه خیابان... پیرمردهای هوس باز کوچه ها ... زن های تن فروشی که نمی دانند که چه می کنند!!!... کسایی که تا ته تنهایی محض فراموش شدن،سفر کرده ای که از سیری دلش برای همه تنگ می شود،... خدای من کجایی؟! می بینی، می دانم، اما چقدر طاقت داری ... راستی آنقدر حرف برای زدن هست که نمی دانم از کجایش شروع کنم ... مانا/۹۲ [ سه شنبه پنجم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] بدون شرح... [ یکشنبه سوم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] واگویه ... و در کنارش می نشینم ... از تلخ و شیرین زندگی می گویم ... چقدر بی خبرم!!؟؟ او خودش همه را می داند ... مانا/۹۲ [ یکشنبه سوم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] یتیم... يتيم كسي است كه مي خواهندش فقط براي خوشي خودشان. يتيم كسي است كه فقط پله باشد براي همه. يتيم كسي است كه در جمع باشد و تنها ترين است. يتيم كسي است كه تنها بدنيا مي آيد، تنها جواني مي كند ، تنها زندگي مي كند و تنها مي ميرد. يتيم كسي است كه تنها بدنيا مي آيد، تنها كودكي مي كند بي هيچ چشمداشتي از كسي. يتيم كسي است كه سهمش فقط بدنيا آمدن است. مانا/۹۲ [ یکشنبه سوم آذر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ] .: Weblog Themes By themzha :.	درباره وبلاگ آخرين مطالب باران و پیرمرد باران و پیرمرد آرامشِ دلِ بی‌دلیل پشت قاب عکس\|چشمان باز پشت قاب عکس \|قاب آخر پشت قاب عکس\|زنِ روبه‌رویی و درِ فراموشی پشت قاب عکس\| آینه‌ها دروغ نمی‌گویند امید \| نورِ بی‌بهانه آدم کوچک‌های مهربان یادم کن، حالا که هستم لینک دوستان خواهرم آشنا از لابه لای دل پناهگاه منم عاشقم اوج حرف دل تمام سهم تو از من سكوت خواهد شد! كامپيوتر گروه نرم افزاری بایوتک Martino دکتر احدزاده نوشته هاي من در زير سقف آرامش قالب وبلاگ لینک های ویژه موضوعات وب داستان‌های کوتاه و بلند دفتر شعر (ترانه‌های دل) حرف‌های نگفته( واگویه‌ها) عکس‌نوشته نوشته های خودم برچسب‌ها وب عشق (20) مادر (19) سکوت (19) زندگی (17) دلتنگی (17) تنهایی (17) درد (15) باران (14) پدر (14) مرگ (13) آرامش (11) مهربانی (11) وبلاگ ادبی (10) امید (9) ترس (8) داستان دنباله دار (8) دخترک (7) هایکو (7) داستان کوتاه (7) آدم (7) جنگ (7) انسانیت (7) مانا (6) محبت (6) غربت (6) فریاد (5) نان (5) تاریخ (5) انتظار (4) بهار (4) آرشيو مطالب آذر ۱۴۰۴ آبان ۱۴۰۴ مهر ۱۴۰۴ شهریور ۱۴۰۴ مرداد ۱۴۰۴ تیر ۱۴۰۴ خرداد ۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ فروردین ۱۴۰۴ اسفند ۱۴۰۳ بهمن ۱۴۰۳ دی ۱۴۰۳ بهمن ۱۴۰۱ شهریور ۱۳۹۷ مرداد ۱۳۹۷ تیر ۱۳۹۷ خرداد ۱۳۹۷ دی ۱۳۹۶ آذر ۱۳۹۶ آبان ۱۳۹۵ بهمن ۱۳۹۲ دی ۱۳۹۲ آذر ۱۳۹۲ آبان ۱۳۹۲ مهر ۱۳۹۲ شهریور ۱۳۹۲ مرداد ۱۳۹۲ تیر ۱۳۹۲ خرداد ۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ فروردین ۱۳۹۲ اسفند ۱۳۹۱ بهمن ۱۳۹۱ دی ۱۳۹۱ آذر ۱۳۹۱ آبان ۱۳۹۱ آرشيو امکانات وب آمارگیر وبلاگ 💡 جمله انگیزشی امروز: در حال بارگذاری... ابزار نمایش رتبه گوگل یا پیج رنک , قالب , قالب وبلاگ
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com]

آمارگیر وبلاگ

قالب