واژههای ناتمام واژههایی از دل قصهها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
|
لالا لالالا بخواب دنیا خسیسه، [ سه شنبه سی ام مهر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
آقا/خانم اجازه است نفس بکشیم؟!!... برای زنده بودن همیشه تلاش کردیم و می کنیم........... کاش آدمها اجازه نفس کشیدن به یکدیگر را بدهند.......... مانا/۹۲
[ سه شنبه سی ام مهر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
[ سه شنبه سی ام مهر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
کاش همه آدمهای انسان نما همینطوری بودند... خوب و صادق و باصفا.... مانا/۹۲ [ سه شنبه سی ام مهر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
سلام مانا...
روزها بود از تو دور بودم، حالا می توانم برایت این چند مدت را ترجمه کنم... مانا چرا آدمها اینهمه سوءاستفاده می کنند از یکدیگر... چرا محبتت را به پای نفهمیت می گذارند؟ چرا وقتی در مقابلشان سکوت نی کنی به احتیاجت می گذارند... چرا خودشان را برتر می دانند در حالیکه می دانند چیزی نمی دانند... وای مانا مانا مانا چقدر این روزها آدمها دلگیر کننده اند...چقدر خوب است کنار آدمها نباشی وقتی بی نهایت خودشان را به بیراه می زنند.... راستی این روزها می خواهم از اداراتی که رفتم و کارکردن هایشان و همه چیزهایی که دیدم بنویسم ... مانا حداقل تو منتظرم باش ................... بر می گردم................... مانا/۹۲ [ سه شنبه سی ام مهر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
اینجا دارد باران می آید! آنجا چطور؟..............................................
اینجا آسمان مال من است! آنجا چطور؟......................................... اینجا زمین غر غر می کند! آنجا چطور؟........................................... اینجا آدمها همدیگر را گم می کنند! آنجا چطور؟............................... اینجا گلها از تشنگی زمین را می جوند! آنجا چطور؟......................... اینجا کسی به کسی نیست! آنجا چطور؟....................................... اینجا تا چشم می گشایی تو را می رنجانند! آنجا چطور؟................... اینجا خیانت جا باز کرده است! آنجا چطور؟....................................... اینجا عشق راهش را کج کرده است! آنجا چطور؟................................ اینجا القاب مهمتر است! آنجا چطور؟................................................ اینجا مردم سر هم را کلاه می گذارند! آنجا چطور؟.............................. اینجا زیر پای هم را خالی می کنند! آنجا چطور؟................................. اینجا محبت جایش را به کلک داده است! آنجا چطور؟.......................... اینجا تا می خواهی کمک کنی تو را خرد می کنند! آنجا چطور؟.............. اینجا هیچکس عمه و عمو و خاله و دایی ندارد! آنجا چطور؟................... اینجا همه در خودشان تنیده اند! آنجا چطور؟..................................... اینجا گذشت یعنی سنگدلی! آنجا چطور؟......................................... اینجا مردی مرده است! آنجا چطور؟................................................. اینجا شکوه جا ندارد! آنجا چطور؟.................................................... اینجا دیگر از روباه و زاغ نمی خوانند! آنجا چطور؟............................... اینجا شکستن سکوت زیبا است! آنجا چطور؟................................ اینجا تو را بخاطر پاک بودن به صلابه می کشند! آنجا چطور؟................. اینجا هیچ معنی زیستن است! آنجا چطور؟..................................... اینجا دعاهامان اجابت نمی شود! آنجا چطور؟................................. اینجا خدا از ما دلگیر است! آنجا چطور؟.......................................... اینجا نسرین پژمرده است آنجا چطور؟............................................ اینجا مریم می گرید آنجا چطور؟.................................................. اینجا فرشته دلتنگ است آنجا چطور؟......................................... اینجا نازی سر در گم است آنجا چطور؟........................................ اینجا خاطره دنیا دنیا خاطره دارد آنجا چطور؟................................. اینجا تنهائی عالمی دارد! آنجا چطور؟........................................ اینجا.............................. آنجا............................................... مانا/۹۲ [ دوشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
[ دوشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |