واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

گنجشک های خانه ما

    برای کندن

دانه های خیار گنده نمی شوند!!!

بال هاشان پرواز را به اشتها می کشد

    و درختان کاج آوازشان را

    بودن و زندگی کردن!

راستی گنجشک های خانه ما

    چرا لال بدنیا نمی آیند؟!!!

چرا آواز را تا انتهای زندگی

در تبلور زمان

می نالند؟

نمیدانی؟ ...

    تو هم نمی دانی؟!!! ...

مانا/۸۷

[ سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ]

گفتم از عشق بگو؟

            گفتی : هیچ!!

گفتم از مرگ بگو؟

           گفتی: هیچ!!

گفتم از هیچ بگو؟!

          گفتی: هیچ معنی زیستن است!!

مانا/۸۷

[ سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ]

بگذار دیوانه جلوه کنم

       شاید

محبت هایم واسطه ی گستاخی نشوند!!

مانا/۸۷

[ سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ]

ما آدم كوچولوهاي زميني انگار هيچوقت نميخوايم بزرگ بشيم ... دنيامون فراتراز بيني نميره ... فكر مي كنيم تا كلمه خيانت به ميون مياد يعني يا مرد با زني ديگريه يا زن با مرد ديگريه...

غافل از اينكه خيانت يعني از مال خودت و همسرت بدزدي و به ديگري بدي... خيانت يعني زير زيركي به ناموس ديگري نگاه كني ... خيانت يعني دست تو جيب ديگري بكني ... خيانت يعني از نام و شهرتت سوء استفاده كني يا از نام ديگري سود ببري... خيانت يعني ديگران رو پله كني و بالا بري وقتي به اوج رسيدي پرتش كني پايين... خيانت يعني همسايه آزاري ... خيانت يعني از حريم خصوصي ديگران استفاده كني به ضررش ... خيانت يعني بچه ناصالح ... خيانت يعني والدين بي مسئوليت ... خيانت يعني خودتو تو هچل بندازي تا ديگري راحت زندگي كنه حتي اگه آبروت بره .... خيانت يعني تن فروشي و خود فروشي و آدم فروشي .... خيانت يعني دروغ گفتن و ديگران رو دروغگو پنداشتن .... خيانت يعني مال ديگران رو خوردن و بخوشي زندگي كردن ... خيانت يعني زير پاي هر آدمي رو خالي كردن ... خيانت يعني لاپوشوني خيانت هاي ديگران .... خيانت يعني براي منافع خودت ديگران رو آزار دادن.... خيانت يعني به عشق پشت كردن و عشق نورزيدن و عاشق نشدن ... خيانت يعني وابستگيهاي خوني رو فراموش كردن .... خيانت يعني آزار پدر و مادر تا سرحد مرگ .... خيانت يعني مردم نماي ظاهر فريب ... خيانت يعني قانع نبودن به حق خودت ... خيانت يعني فراموش كردن خوبيها و فراموش نكردن بديها ... خيانت يعني هر شب همسرت توي خواب گريه كنه ... خيانت يعني همسايه ات از گشنگي بميره ... خيانت يعني دست تهيدستان رو نگرفتن ... خيانت يعني از همه عيب گرفتن و خود رو بي عيب دانشتن... خيانت يعني سروگوش آب دادن تو زندگي خصوصي ديگران ... خيانت يعني اگه توانا باشي و دانا مشكل ديگران رو حل نكني ... خيانت يعني به جسم و جان و روح خودت و ديگران رحم نكني ... خيانت اين نيست كه كنار زني ديگر يا مردي ديگر خوابيدن ... خيانت يعني همه چيزهاي بد دنيا براي ديگران  خواستن است ....

ما آدم كوچولوهاي زميني توي دنياي خودمون مي مونيم ... و بيش از نوك بيني مون نمي بينيم ....

ما آدم كوچولوهاي زميني هيچوقت آسموني نميشيم ....

مانا/92

[ یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ]

بذارين چندتا مطب جالب براتون تعريف كنم همه از كساني آدم بدي ميبينه كه ميگن دوستمونند.

براي بعضي از آدمهايي كه دوستم بودن و خيلي خودشونو با شخصيت ميدونستند و خيلي هم بر و بيا داشتن و من شايد سالها نان حلال در بيارم به پاشون نمي رسم.ازم خواستند و براشون كلاس خصوصي گذاشتم.

چند تا به بهانه رفع اشكال حسابشونو نكرده رفتن...

چندتا هم گرو كشي كردن كه باز براشون كلاس بذارم...

يكي بهانه گرفت و جلسه آخري كه رفع اشكالش بود رفت و حاجي حاجي رو كجا مي بينه...

همه اينها شايد به زيارت خانه خدا هم رفتن ... همه شان پولي كه بايد ميدادند خرج يكساعتشان بود....

جالبتر اينكه با پررويي زنگ مي زنند و سئوالاتشان را مي پرسند... و حال و احوال مي كنند...

حالا ديگه تمام كلاس خصوصيامو تعطيل كردم تاحداقل جان نكنم به كسي ياد بدم و آخر سر سرم كلاه بره و منو حيرت زده كنه كه تمام خستگيهام به تنم بمونه ... چه برسه كه امام صادق (ع) فرمود: مزد كارگر را قبل از خشك شدن كارگر بدهيد.

راستي يه چيز جالب تمام كسايي كه دستشون كمي تنگ بود و از ناچاري ميومدن كلاس خصوصي سر موقع حسابشون رو ميكردند. بين سير و گشنه چقدر فرق مي كند...بعضيها گدايان با غيرتند... تا سيران بي غيرت...

شما چه فكر مي كنيد.

مانا /۹۲

[ یکشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ]

دوست دارم در عين سادگي همه چيز زيبا بنظر برسه.با اندك پولي مي توان كسي را خوشحال كرد...

با كمي سليقه مي توان صرفه جويي كرد... اما در صورتيكه خودت باشي و فقط فقط همدمت... بچه اي نباشد... بچه ها بايد سير باشند تا از دست غريبه محبت و نان گدايي نكنند...

با كمي لبخند زدن با چهره اي مهربان و خندان و قشنگتر مي شوي... پس اخم نكن... ورود افراد اخمو و قهر ممنوع... غمگين باش براي خودت نه ديگران... غمت مال خودت است ديگران كاري براي غمت نمي توانند بكنند...

كسي را به حريم خصوصيت راه نده... حرفهاي مهم و خصوصي خانواده فقط فقط مال خانواده است نه بيگانه... براي كسي درددل كن كه فردا بر عليه تو استفاده نكند...

عاشق كسي باش كه عاشق توست... به كسي محبت كن كه قدر محبتت را بداند...  در اين زمانه بي چون و چرا دوستي كسي را نپذير ... شايد با نقشه قبلي مي خواهد با تو دوست شود...عاشق كسي باش كه روراست باشد... رودرورو حرفش انتقادش را بزند نه در خلوت و پشت سر...

مانا/92

[ یکشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ]

ما آدمها عادت كرديم به نسيه قضاوت كردن....

عادت كرديم هر كي از راه رسيد و پشت سر ديگري حتي خانواده مون بدي كرد از حسادتمون بپزيم.

عادت كرديم ديكه انگار هر روز منتظريم يكي از راه برسه و شروع كنه به بدگويي دوستمون، يارمون، دلدارمون، زير سئوال ببره اخلاقش رو،فداكاريشونو، ساده بودنشونو، عشقشونو، محبتشونو...

اگه به كسي خوبي كنند بين اونها را تفرقه ميندازند... اگه همه به پاكي و خوبيشون قسم مي خورن براشون آيه مي يارن كه نه شما در اشتباهيد...

خلاصه آدميم ديگه چي ميشه كرد تا انسانيت خيلي راه داريم...

ما آدما عادت كرديم حق همديگر رو بخوريم. عادت كرديم حقمونو نگيريم بزور حداقلش من كه اينطوريم...

در پست بعدي براتون چندتا مطلب در اين باره ميذارم...

مانا/۹۲

[ یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ]

مادرخودش را تنها در خانه اي مي بيند كه روزي بي نهايت شلوغ بود، پدر بود جوان، خودش هم جوان بود.نيرومند و سالم. بچه هاي قد و نيم قد در اطرافش. از سر كول هم بالا مي رفتند.

خداي من، پسرها با بالشهاي پر با هم بازي مي كردند، لامپهاي خانه شكسته مي شد. او آنها تنبيه مي كرد. همه از ترسش خودشان را زير لاف قائم مي كردند.

دخترها وظيفه شان جارو كردن خيابان فرعي تا سر كوچه بود و آب دادن گلها و كارهاي روزانه و درس و كتاب و مشق و عشق...

حالا همه رفته اند. پدر كوچ كرده است. و او پير شده است. ديگر قدرت سابق را ندارد. حتي نميتواند عصايش را خوب به بدست بگيرد.دستانش نيز مثل خودش پير  و ناتوان شده اند.ديگر تنهاي تنها شده است. ديگر كسي نيست.و او هر روز چشم انتظار بچه ها... شايد درش را بزنند.

راستي تنهايي براي مادري كه خانه اش هميشه شلوغ بوده خيلي سخت است.

كاش مي توانستي كاري كني مانا.

مانا/۹۲

[ یکشنبه هشتم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ]

[ پنجشنبه پنجم دی ۱۳۹۲ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...