واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

انسانی که راه زندگی را با تقلب پیموده، نه پای حقیقی دارد، نه عمقی در وجودش.
با هر درسی که به زور تقلب گذرانده، زیر پایش خاکستری از دروغ ریخته است.

او که سر کار می‌رود با نقابی از ریا، هر لبخندش را مهارتِ بازیگری ساخته، بی‌آنکه عمق مهارتی در دل داشته باشد، تنها تصویری از موفقیت را به نمایش گذاشته است.

و عشق؟ آن نازک‌ترین رشته‌ی قلبی؟ اگر با دروغ و فریب بافته شود، چیزی جز تکه‌ای ناپایدار نیست،
چیزی که با اولین باد، وا می‌رود. او که همه چیز را با تقلب گرفت، هیچ چیز را واقعاً لمس نکرد، هیچ درد و لذتی واقعی را نچشید،
تنها در سایه‌ی دروغ‌هایش زندگی کرد.

روزها می‌آیند و می‌روند، اما سراب تقلب همیشه در فاصله‌ای دور و نزدیک می‌رقصد، و انسان، اگر روزی به خود بیاید، خواهد دید که همه‌ی آنچه ساخته، خانه‌ای است روی شن‌های لغزان.

راهی که با صداقت آغاز شود، هرچند سخت و طولانی، اما پایدار و واقعی‌ست، و تنها آن است که آدمی را به آرامش می‌رساند.

مانا/1404



برچسب‌ها: تقلب, طماع و جاه طلب, ویرانی, انسان بدون انسانیت
[ شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

باد آمد،
از آن‌سوی بی‌کسی‌ها،
به تنهاییِ خانه‌ها سر کشید
و زخمِ درختان کهن را
به‌یاد آورد.

زمین،
پُر از ردِ پاهای بی‌سرنوشت،
هوا،
گرفته،
پُر از خستگی‌های بی‌صدا بود.

کسی در میان سکوتِ ترک‌خورده
نپرسید:
این همه ویرانی،
سزاوار کیست؟

و باد،
فقط گریه کرد...
گریه‌ای بی‌صدا،
که دیوارها را فرو ریخت.

نسرین (مانا) خوش‌کیش/1404



برچسب‌ها: ویرانی, مقاومت باد سهمگین, فروپاشی, بی‌عدالتی
[ شنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...