واژههای ناتمام واژههایی از دل قصهها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
|
باران همیشه حرفی برای گفتن دارد. روی پشتبام که میکوبد، انگار لالایی آرامی برای دلهای خسته میخواند. گاهی بوی دلتنگی میدهد، گاهی هم نویدِ دوباره زنده شدن... انگار خودش میداند که آسمان نمیتواند همیشه بغضش را نگه دارد... وقتی میبارد، به یادمان میآورد که گریه عیب نیست... اشک هم باران دل است؛ میآید تا خاکستر اندوه را بشوید، تا سبزی تازهای درونمان بروید. بعد از باران، آسمان آرامتر میشود، دلِ ما هم همینطور... بگذار گاهی اشکت مثل باران ببارد؛ سبک میشوی، روشنتر میشوی.
نسرین(مانا) خوشکیش/1378 برچسبها: باران شمال, دلتنگی, آنروزهای درناک, دوباره تولد [ دوشنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |