|
واژههای ناتمام واژههایی از دل قصهها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
|
پاییز آرامآرام از راه رسید؛ با بارانی که از دل آسمان میچکد و بوی خاک نمخوردهای که همه جا را پر میکند. انگار زمین بعد از تابستان داغ، نفس تازهای میکشد. درختها جامهای زرد و نارنجی بر تن کردهاند و باد، دستهدسته برگها را در هوا میرقصاند. این روزها، صدای خشخش برگها زیر پا، همآوایی دلنشینی با قدمهای پر از شوق کودکان پیدا میکند. مهر است؛ صبحی که حال و هوایش با همهی روزهای سال فرق دارد. کوچهها پر میشوند از هیاهوی بچههایی که با کیفهای تازه و کفشهای نو، با چشمهایی پر از رویا و دلهایی پر از ترانه، قدم به مسیر مدرسه میگذارند. هر کدامشان قصهای نانوشتهاند، پر از امید به آیندهای که در دل دفترهای سفیدشان جا خوش کرده است. هوای مدرسه هم حالا دیگر رنگ دیگری دارد. درِ آهنی حیاط دوباره باز میشود و لبخندها در میان جمعیت میدرخشند. نیمکتها، که چند ماهی در سکوت به خواب رفته بودند، حالا میزبان دوبارهی دستهای کوچک و ذهنهای پر از پرسش میشوند. تختهی سیاه، بیتاب نوشتن اولین واژههاست و معلم، با نگاهی پر از مهر و صبوری، آغازگر فصلی تازه در کتاب زندگی شاگردانش است. پاییز با تمام غم شیرینی که در دل دارد، در روز اول مهر لباسی از شوق میپوشد. برگهای زرد، مثل دستمالهای کوچکی که زمین را فرش کردهاند، گویی جشن کوچکی برای بچهها گرفتهاند. باران آرام روی شیشههای کلاس مینشیند و بوی مداد تراشیده و دفتر تازه با باران قاطی میشود؛ عطری که هیچ عطر گرانی در جهان جای آن را نمیگیرد. اول مهر فقط بازگشایی مدرسه نیست؛ روزی است برای دوباره متولد شدن، برای شروع راهی تازه. برای بچهها، هر سال دفتر جدید یعنی فرصتی نو؛ فرصتی برای بهتر شدن، برای یاد گرفتن، برای رویا ساختن. و برای پدر و مادرها، اول مهر یعنی لبخند و بغضی پنهان، لبخند به کودکی که بزرگتر شده و بغضی برای زمانی که به سرعت میگذرد. در کوچهها، صدای زنگ مدرسه مثل طبل شادمانی میپیچد. بچهها میدوند، خندهها در هوا میپیچد و هر کسی با شوقی پنهان به گذشتهی خودش برمیگردد؛ به روزهایی که خودش با دلی پر از هیجان، پا در حیاط مدرسه گذاشته بود. شاید به همین خاطر است که اول مهر، فقط به بچهها تعلق ندارد؛ مهر جشنی است برای همهی ما، برای خاطراتی که در دل نگه داشتهایم و هنوز هم با شنیدن صدای زنگ، قلبمان تندتر میزند. پاییز زیباست، با تمام برگهای زرد و بارانهای عاشقانهاش. اما وقتی با اول مهر گره میخورد، به یکی از باشکوهترین روزهای سال تبدیل میشود؛ روزی که شروع دوباره است، روزی که دلها پر از امید میشوند، روزی که زمین و آسمان با هم لبخند میزنند.
نسرین(مانا) خوشکیش/1404 برچسبها: پاییز بارانی, زنگ مدرسه, خاطرات پاییزی, بوی دفتر نو [ چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
|
|
| [قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |