واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

هر چی سعی کردیم که

راست بریم، آسه بریم، دست به عصا بریم...

تا پامون نلغزه...

فایده نداشت...

یه گروه برای اومدنمون

کوچه رو آب صابون ریخته بودن!!!

مانا/شهر خاطرات/96



برچسب‌ها: آب صابون, کوچه, عصا, گروه
[ سه شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۴۰۳ ] [ ] [ مانا ] [ ]

هر چی سعی کردیم که

راست بریم، آسه بریم، دست به عصا بریم...

تا پامون نلغزه...

فایده نداشت...

یه گروه برای اومدنمون

کوچه رو آب صابون ریخته بودن!!!

مانا/شهر خاطرات/96



برچسب‌ها: آب صابون, کوچه, عصا, گروه
[ چهارشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۶ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...