واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

"برای رفتگان بی بازگشت"

گم شده‌ام،
میان صدای تو
که دیگر نیست،
و سکوتی
که هر روز بلندتر می‌شود...

تو رفتی،
نه آهسته
نه ناگهانی،
جوری رفتی که جهان
همه‌اش
بی‌معنا شد.

هیچ‌کس نفهمید
چقدر جا گذاشتی
در من،
چقدر از من را
با خودت بردی...

من مانده‌ام،
با حرف‌هایی که نگفتم،
با اشک‌هایی که نریختم،
با قلبی
که هنوز
نام تو را
نفس می‌کشد.

نسرین(مانا) خوش‌کیش/1404



برچسب‌ها: دلتنگی, اشک, رفتگان, جهان
[ سه شنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

(به همه‌ی آن‌هایی که کسی را از دست داده‌اند...)
می‌دانم.
این درد گفتنی نیست، نوشتنی نیست...
فقط می‌ماند.
با ما، در ما،
در لحنِ صدایی که هرگز شنیده نمی‌شود،
در خنده‌هایی که ناتمام می‌مانند
و اشک‌هایی که بی‌اجازه می‌ریزند.

شما تنها نیستید.
همه‌ی ما که بازمانده‌ایم،
از آغوش‌هایی که دیگر نیستند،
یک زبانِ مشترک داریم:
دلتنگی.
دلتنگی‌ای که شبیه اسم عزیزانمان نیست
اما دقیقاً همان‌قدر دوست‌داشتنی‌ست...
و همان‌قدر بی‌رحم.

نسرین(مانا) خوش‌کیش/1404



برچسب‌ها: پدر, خاله, اشک, خاموشی
[ سه شنبه دوم اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

چرا هیچی اشکم در نمیاره؟!

یعنی اینقدر بی احساس شدم؟

مانا/78



برچسب‌ها: اشک, ترس, بی احساس
[ جمعه پانزدهم فروردین ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]

داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : پدر نوشته دوست , عشق , محبت و چهار حرفیه...
اتفاقا" دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف
یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا
با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببین اگه بنویسی
بابا عمودیشم در میاد ...
تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی ...
اینجا نوشته چهار حرفی , ولی تو که حرف نداری
سلامتی همه ((پدران ایرانی))



برچسب‌ها: پدر, عشق, جدول, اشک
[ چهارشنبه دهم خرداد ۱۳۹۱ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...