واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

به یاد سهراب پارسا و جای خالی اش کنار خانواده :


نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.

جملاتی ماندگار از سهراب سپهری



برچسب‌ها: اندوه, خاطره, آبادی, شادی
[ پنجشنبه نهم شهریور ۱۳۹۱ ] [ ] [ مانا ] [ ]

خالی‌تر از همیشه،

این خانه،

این تنهایی

. نه آغوش گرمی،

نه حرفی از آشنایی.

پنجره رو به هیچ، دیوارها سرد و ساکت

. صدای پای خاطره‌ها، تنها در این دل حائل.

کتاب‌ها، موسیقی، همه بی‌رنگ و بی‌جان.

چه سودی دارد بودن،

وقتی که هیچ پر نمی‌کند این خلاء را.

یک چاه عمیق، در اعماق جان من. فریادی بی‌صدا، تنهایی تا ابد، تا بی‌نشان.

نسرین خوش کیش(مانا)/89



برچسب‌ها: فریاد, تنهاترين, خاطره
[ دوشنبه دهم خرداد ۱۳۸۹ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
برچسب‌ها وب
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...