واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

گاهی برای مادربزرگ لاک میزنم،مثل بچگی که او برایم لاک میزد ...
آن وقتها دست من میلرزید، حالا دست او ...
اما دستهای او هنوز هم زیباتر است ...



برچسب‌ها: مادربزرگ, لاک, دست
[ چهارشنبه ششم فروردین ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...