واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

پیرزن توی صف نان افتاد.
کسی بلندش نکرد، تا وقتی دختر بچه‌ای کیفش را برداشت.
همه نگاه کردند. هیچ‌کس چیزی نگفت.

نسرین(مانا) خوش‌کیش/1404



برچسب‌ها: مهربانب, انسانیت, عشق, دخترک و پیرزن
[ جمعه سی و یکم مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...