واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

شهر پر از صداست، اما گاهی سکوتی عمیق روی همه چیز سایه می‌افکند.

می‌گذری از کنار آدم‌ها، ولی نگاهشان چیزی نمی‌گوید؛ درد و خستگی در چهره‌هایشان پنهان است.

کسی نمی‌بیند و کسی نمی‌شنود، انگار همه چیز معمولی است، اما دل‌ها پر از فریادهای بی‌صداست.

این سکوت، گاهی بی‌رحم است، اما گاهی هم پناه است؛ فرصتی برای نفس کشیدن، برای دیدن آنچه در دل خود و دیگران هست.

در این شهر، هر کسی داستانی دارد، داستانی که گفته نمی‌شود، اما حس می‌شود. گاهی کافیست فقط نگاه کنیم، کمی وقت بگذاریم و دل‌ها را ببینیم.

حتی یک لبخند یا کلام کوتاه، می‌تواند سکوت را بشکند و امیدی کوچک ایجاد کند.

شهر هر روز پر از حرکت است، اما سکوت، همانند خاک زیر پا، همیشه حضور دارد؛ خاموش و بی‌صدا.

آنچه مهم است، گوش سپردن به همین سکوت و درک دردهای نهفته در آن است، چرا که شاید این سکوت، تنها صدای واقعی آدم‌هایی باشد که دیده نمی‌شوند و فراموش شده‌اند.

🕊 نسرین ـ مانا ـ خوش‌کیش 🕊



برچسب‌ها: سکوت پرصدا, آدمهای بی احساس, تنهایی فریاد, شنیدن صدای سکوت دیگران
[ سه شنبه چهارم آذر ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...