واژههای ناتمام واژههایی از دل قصهها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
|
درختها... شاید کسی نفهمد که درون تنهشان سالهاست زخم است، که ریشههایشان مدام در تاریکی دنبال جرعهای آب میدوند، که شاخههایشان بار غصههایی را میکشند که هیچ رهگذری نمیبیند. اما درختها شکایت نمیکنند، آنها بلدند بلند باشند، بلند و محکم، حتی وقتی هیچکس سایهشان را نمیخواهد. و روزی که وقت رفتنشان برسد، بیآنکه خم شوند، بیآنکه بغضشان را فریاد بزنند، درختها یادمان میدهند که ریشه داشتن، یعنی ماندن، یعنی دوام آوردن در سختترین بادها، و وقت رفتن هم که رسید، باز هم باوقار رفتن. کاش ما هم گاهی مثل درختها باشیم... مانا/1387 برچسبها: درختها ایستاده می میرند, عشق مرده, زندگی در سکوت, تشنه [ پنجشنبه یکم خرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |