واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

🌸(تقدیم به خواهرم و نوری که با خودش آورد...)🌸

از آن روزی که آمدی
دنیا بوی نوزادی گرفت...
بوی شیر و نوازش و
تابِ گیسوی مادر.

تو آمدی
و برقِ چشم‌های خواهری که همیشه قوی بود
حال و هوای دیگری گرفت...
انگار همه زخم‌هایش
یکباره بند آمدند،
با لمسِ گونه‌های تو.

با آمدنت،
لبخندش واقعی‌تر شد،
نگاهش عاشقانه‌تر،
و اشکش؟
نه از غم،
از شوقِ زیستن برای تو جاری می‌شود.

دخترک سپیدپوشِ نورانی،
تولدت مبارک
تو فقط به دنیا نیامدی،
تو دنیا را
برای مادرت آوردی...

بیست و پنجم فروردین 1404/ نسرین(مانا) خوش‌کیش




برچسب‌ها: خواهر و خواهرزاده, تولد, زندگی, عشق مادر
[ یکشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...