واژههای ناتمام واژههایی از دل قصهها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
|
مثلا یکی کامپیوتر (رایانه) می خره ولی نمیدونه یعنی چی؟ حتی تفاوت بین پی سی و لپ تاپ رو بلد نیست!! فقط یه جوری تو سالن باشه که وقتی کسی میاد ببینه که اونا هم این وسیله رو دارن........ شغل یکی آشپزیه می تونه به خوبی استفاه اش کنه اما گذاشته گوشه آشپزخونه و کلی روغن نشسته روش!....... نمیدونم ما آدما چی فکر می کنیم!؟... یکی دو سالی که از خرید کامپیوترش می گذره می خواد ارتقاش بده! می پرسی چرا؟ می گه: آخه بچه ها گفتن سرعت اینترنتش ضعیفه!!!... شما باشی به این آدم چی میگی؟ نمی دونم چرا پدر و مادرها قبل از یاد گرفتن خودشون فقط و فقط برای چشم و هم چشمی این وسایل رو می گیرن، تا از بقیه فک و فامیل عقب نمونن... همین که بچه هاشون اینتر زدن رو یاد گرفتن می شن استاد مافوق کامپیوتر... تازه با غرور می گن عصر دیجیتاله باید تو خونه همه باشه!!!.... اما وقتی بچه هاشون زندگیشونو فقط پای بازی و اینترنت میذارن تازه دست به دامن دکتر و ... می شن.... اکثر اونهایی که کامپیوتر می خرند یا پای اینترنت هستن برای چت کردن، یا تو سایتهای مختلف پرسه می زنند و یا دارند شعر و موسیقی دانلود می کنن و یا... کاش ما آدما یاد می گرفتیم چطور از وسایل خودمون استفاده کنیم... کاش قدر روزهایی که می تونیم یاد بگیریم رو می دونستیم... تو تمام خونه ها گوشی موبایل شده نقل و نبات یا در حال مسیج بازی، یا در حال صحبت کردن، و یا در حال بازی کردن... اگه یکی کار فوری داشت... خدا باید بداد برسه... اما کسایی هستن که مغز الکترونیک هستن اما تنگ دستیشون اجازه نمیده، ابزارهای کاریشونو تهیه کنند پس مجبورند با مغزشون کار کنن................. ما آدما یاد گرفتیم بجای آموختن و آموزاندن فقط فخر بفروشیم و خودمونو بالا دست بدونیم غافل از اینکه بالا هر دستی بالاتری هست.............................. اینا یه ذره از چیزایی هست که بین ما آدما عرف شده... بیایم یه کمی فکر کنیم... اطرافمونو خوب ببینیم... به اندازه نیازمون خرج کنیم .... تا برج از سرمون رد نشه و اسیر... نشیم. [ چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۱ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |