واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

ما عادت کرده‌ایم مشکل را بیرون از خودمان ببینیم. فکر می‌کنیم اگر آن‌که کنارش زندگی می‌کنیم، کمی مهربان‌تر بود، اگر رئیس‌مان منصف‌تر بود، اگر خانواده‌مان درک بیشتری داشتند، حالِ زندگی‌مان بهتر می‌شد. فکر می‌کنیم با حذف و جایگزینی آدم‌ها، حال دلمان عوض می‌شود.

اما واقعیت این است که هیچ‌کس تا وقتی خودش را تغییر ندهد، مسیر زندگی‌اش عوض نمی‌شود. تو می‌توانی ده‌ها نفر را از زندگی‌ات حذف کنی، اما اگر همان آدم قبلی بمانی، باز هم در چرخه‌ای تکراری خواهی چرخید.

ما اشتباهی درِ خانه‌ی دیگران را می‌کوبیم برای نجات. در حالی که تنها خانه‌ای که باید تعمیر شود، درونِ خود ماست. کسی که بلد نباشد حال خودش را خوب کند، در خوشحال‌ترین جمع‌ها هم غمگین خواهد بود. و کسی که همیشه دیگران را مقصر می‌داند، هرگز به رهایی نمی‌رسد.

زندگی تغییر نمی‌کند، مگر وقتی خودت را صادقانه ببینی… و بخواهی واقعاً عوض شوی. همه چیز از تو شروع می‌شود؛ از نگاهت، رفتارت، درک و واکنشت.

دنیای بیرون، آینه‌ی توست.

مانا/1404




برچسب‌ها: اشتباهی, نثر ادبی, از خود شروع کنیم, بیگانه
[ چهارشنبه چهاردهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...