واژههای ناتمام واژههایی از دل قصهها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
|
من از دیار قدیمها فقط آموختم که سبیلی گروی دنیایی محبت بود... و هیچکس برای زنده ماندن پول نمیداد... هیچکس برای بالا رفتن دیگران را پله نمیکرد... هیچکس عاشقی را به دنیای مادی نمی فروخت... افسوس که گذشته، گذشته است و هیچگاه دلم نمی خواهد به تکرار گذشته ناله کنم... زیرا قدیمی ها نیز تغییر کردند، دنیا را در لحظه می فروشند... خدایا کاری کن لحظه ها تکرار نشوند... برچسبها: قدیمی, افسوس, گرو, دنیای قدیم [ سه شنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۱ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |