واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

مادرش عکس را بوسید، مثل همیشه.
در قاب کوچک، چشمان پسر هنوز می‌خندید.
بیست سال بود که جنازه‌اش را پس نداده بودند.

مانا/89



برچسب‌ها: لعنت به جنگ
[ یکشنبه نوزدهم مرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...