واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

بچه‌های دهه‌ی پنجاه، بزرگ شدند...در صف‌های نفت و نان،در سایه‌ی خاموشی‌ها،زیر آژیر قرمز و آسمان پر از ترس. کودکی‌شان را جنگ بلعید، جوانی‌شان را فقر در مشت فشرد،و پیری‌شان را بی‌عدالتی زودتر از موعد آورد.

یاد گرفته‌اند نخندند با صدای بلند،که شادی زیاد، زود گرفته می‌شود. یاد گرفته‌اند دل نبندند،که بودن همیشه ماندن نیست. آن‌ها قوی‌اند، اما خسته؛ساکت‌اند، اما پر از فریاد. هر چین روی پیشانی‌شان،یک قصه دارد. از تحمل، از نبخشیده شدن،از راه‌هایی که نرفتند چون مجبور بودند بروند...

بچه‌های دهه‌ی پنجاه،دیگر بچه نیستند. اما هنوز هیچ‌کس نپرسید: (تو کی شاد بودی؟)

نسرین (مانا) خوش کیش/1402




برچسب‌ها: دهه‌ی50, صبور, کودکان جنگ, صف
[ یکشنبه یازدهم خرداد ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...