واژههای ناتمام واژههایی از دل قصهها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
|
سلام به آسمان و زمین................
باز بهار آمد و حسادتها شروع شد........................... باز بهار آمد و کینه توزیها شروع شد......................... باز بهار آمد و چشم و هم چشمیها شروع شد........... باز بهار آمد و زخم زبانها شروع شد......................... تو داری و من ندارم شروع شد............................... تو سالمی و من مریضم شروع شد........................ باز بهار آمد و همه تنها ماندند.............................. باز بهار آمد و خوردن توی خانه ها شروع شد.......... باز بهار آمد و پدر تنها ماند.................................. باز بهار آمد و مادر تنها ماند................................. باز بهار آمد و خواهر تنها ماند............................... باز بهار آمد و وظیفه ها فراموش شد..................... باز بهار آمد و ................................................... کاش چشمها را می شستیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! [ یکشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۰ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |