اجـــــــــــــــــــــــــــــــــــازه میشود من بروم کمی غصه بخورم؟؟؟؟
اجـــــازه ..میشود بروم توی حیاط خلوت همیشگی کمی اشک قلقله کنم؟؟؟
اجــــــــــــــــــــــــــــــازه میشود پیرهنم را بدهم آن دیوانه و او دلخوشی هایش را به من بدهد؟
اجازه میشود من طول حیات را بدوم و سری به روزهای آینده بزنم وبرگردم؟
اجـــــــــــــازه ...میشود دفترمشق هایم را امروز خط نزنی من هیچ چیزی ننوشته ام
اجـــــــــــــــــــــــازه میشود مرا تنبیه نکنی من کم آورده ام......
اجازه...مرا رد نکن من قول میدهم همه شکلاتهای تلخم را به تو بدهم....
اجازه ...مداد من تمام شده نتوانستم آخر مشقم نقطه بگذارم
اجازه من پدرمــــ را میخواهم....
اجازه من ولی پـــــــــــــــــــــــدر ندارم ...
اجازه من میترسم از تنبیه های شما
اجازه خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا میشود به جای اینها که گفتم
فقط به من اجازه بدهی یکبار بغلت کنم؟؟؟؟
برچسبها:
اجازه,
دیوانه,
دلخوشی,
پدر