واژه‌های ناتمام
واژه‌هایی از دل قصه‌ها و شعرها، ناتمام اما ماندگار… 

سلام مانا

این روزهای سرد دلم برای خط خطی هایت تنگ شده است........................................................

این روزهای پاییز زمستانی دلم لک زده است برای گوش دادن.....................................................

این روزهای بی مرامی  دلم تنگ شده است برای داستانهای دلتنگی را بشنوند..............................

این روزهای با هم بودن دلم تنگ شده است بروم بالای کورووار و للندیز و با صدای بلند خدا را صدا بزنم و از شدت صدای خودم روحم جدا شود................................................................................

این روزهای بی محبتی دلم تنگ شده است برای خدایم تا برایش درد دل کنم تا از آدمها گله کنم........

این روزهای خیانت و دو رنگی دلم تنگ شده است برای پدران و مادرانی که فرزندانشان را سر چهار راه ها به حراج نگذاشتند و زیر غیرت خرد می شوند تا کودکانشان با عزت بزرگ شوند............................ 

این روزهای بی وفایی دلم تنگ شده است برای کمی بی ریایی...................................................

این روزهای درماندگی و بی کسی دلم تنگ شده است برای بودن در جمعی بی رنگ و مانند خودم.....

این روزهای سرد و بی روح دلم تنگ شده است ببینم هر کس در هر کاری دلش بحال طرف مقابل بسوزد و با یکرنگی کارش را راه بیندازد و ....................................................................................

دلم تنگ است مانا برای کسی که بلد باشد چگونه با دیگران رفتار کند و .......................................

[ پنجشنبه بیست و پنجم آبان ۱۳۹۱ ] [ ] [ مانا ] [ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب
image
💡 جمله انگیزشی امروز:

در حال بارگذاری...