واژههای ناتمام واژههایی از دل قصهها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
|
هر دم از رويش درد، ديده ابريست و من؛ داغ را بر مژهي جنگل دل ميبارم! گاهــگاهي گلـي از تنهــايـي، زير پاي دل شمشاد، به خود ميپيچد! استخوان درد به تن دارد و من آه را در پس فرياد درون ميشكنم! و در اين موســم بـيمـهـريها، فاخته از" مردي" كو ميخواند! شايد آن سوي تمنا، پشت ديوار هوا دلكي ميتپد از رويش فردا ما را! آي دنيا دنيا! جاري از شبنم عشق! دمـكــي با ما باش تا كه شايد نفسي تازه كنيم از دم عشق! آرام (خواهرم)ـ فروردين 82برچسبها: ابر, شبنم, دیوار هوا [ چهارشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۸۹ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |