واژههای ناتمام واژههایی از دل قصهها و شعرها، ناتمام اما ماندگار…
|
بیرون، کفشها واکس خوردهاند، پیراهن اتو کشیده است، لبخند آماده، صدای مردانهاش پر از مهربانی و آرامش. برای غریبهها، رفیقِ لحظههای سخت است؛ برای همکاران، مرد نمونهی مسئولیتپذیر. زن اما... بیرون خانه، خوشاخلاق و مهربان است، با دیگران گرم میگیرد، لبخند میپاشد. ولی در خانه، نه گوش میدهد نه میبیند. شوهرش را تمسخر میکند، مادر و پدرش را با سرزنش خفه میکند، برادران و خواهرانش را با نیش کلمات میسوزاند. این خانهها پر از نقاباند؛ چه فایده که دنیا تحسینت کند اگر آنکه شبها سقف خانهاش را با تو شریک است، از تو بترسد؟ نقابها شاید بیرون بدرخشند، نسرین(مانا) خوشکیش/ 1398 برچسبها: چهرهی پنهان, خلوت سمی [ یکشنبه بیست و نهم تیر ۱۴۰۴ ] [ ] [ مانا ]
[ ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |